■ پاییز..مهر..مدرسه بخش عمومی

پاییز..مهر..مدرسه

وقتی تابستان در ایستگاه آخرش با نگاهی گرم و دستانی بی رمق از جدایی دل از روزهایمان می کند عجیب است که من نیز نرفته دلتنگ و منتظر می شوم.اما آن طرف عطر مرطوب پاییز را نفس عمیق می کشم و هوایی مدرسه و آموزگاری می شوم که تا وقتی چشمانم پلک می زند تجسم مهربانی اش با من است.

درود به فصل عاشقانه های معلم و شاگرد و مدرسه و دنیای بیکرانه علم ...

یادت به خیر آموزگار -- ای دوست محبوب من
یادت شده یک خاطره -- از روزهای خوب من
آن روزها نقاشی ام -- تنها درخت و خانه بود
یا میکشیدم باغ را -- در باغ من پروانه بود
زنگ هنر یادش به خیر -- دستی کشیدی بر سرم
نقاشی ام یک سیب بود -- مهری زدی بر دفترم
دادی به دستم یک انار -- گفتی:که بابا آب داد
گفتی:که بید مهربان -- سنجاقکی را تاب داد
ای کاش می دیدم تو را -- امروز هم با یک انار
تا می زدم من بوسه ای -- بر دستت ای آموزگار